دیکشنری
داستان آبیدیک
operating room
ɑpəɹe͡itɪŋ ɹʊm
فارسی
1
عمومی
::
جایگاهعمل، اطاقعمل
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
OPERATING CASH flOW
OPERATING DATA
OPERATING ENVIRONMENT
OPERATING EXCELLENCE
OPERATING HOURS
OPERATING INCOME
OPERATING INSTRUCTION
OPERATING LEASE
OPERATING LEVERAGE
OPERATING MANAGEMENT
OPERATING MANUAL
OPERATING MARGIN
OPERATING PRESSURE PURGE GAS RATE
OPERATING PROFIT MARGIN
OPERATING RHYTHM
OPERATING ROOM
OPERATING SALE LEASEBACK TRANSACTION
OPERATING SPEED
OPERATING STAFF
OPERATING SYSTEM
OPERATING TEMPERATURE
OPERATING THEATRE
OPERATION
OPERATION AGREEMENT
OPERATION ANALYSIS
OPERATION AREA
OPERATION CODE
OPERATION DECODER
OPERATION MANAGER
OPERATION PROCESS CHART
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید